بررسی موانع و راهکارهای فراروی مربیان پرورشی مدارس

بررسی موانع و راهکارهای فراروی مربیان پرورشی مدارس

پیشینه «امور تربیتی» :

در دوره نخست وزیری شهید رجایی و در دوران تصدی شهید باهنر در وزارت آموزش و پرورش، ستادهای امور تربیتی در مدارس ایجاد شد تا فرهنگ اسلامی را گسترش دهند.

پاسداری از ارزشهای اسلامی و دستاوردهای انقلاب، برنامه ریزی و ایجاد هماهنگی بین عوامل تربیتی، توجه جدی به نقش معلمان و دانش آموزان در فعالیت های تربیتی از جمله اهداف ستادهای امور تربیتی بود. 

شهید رجایی مربیان تربیتی را «سربازان انقلاب» در آموزش و پرورش نامید. مهمترین هدف تشکیل «امور تربیتی» را ، حراست از مرزهای اعتقادی و حفظ دستاوردها و تبیین شعارهای انقلاب در مدارس باید دانست. تحلیل وضعیت «امور تربیتی» :

امور تربیتی در سه دهه گذشته در انجام رسالت و کارکردهای خود، از هیچ کوششی فروگذار نکرده و تلاش گسترده ای در جهت رفع کاستی ها و پرورش مذهبی و انقلابی دانش آموزان به انجام رسانده است.

این نهاد با بیش از 30 سال تلاش از لحاظ مأموریت و ساختار تشکیلاتی همواره مورد نقد و نظر بوده و دائماً این دغدغه وجود داشته که ، راهکارها و راهبردهای مناسب تری برای تحقق رسالت های تربیتی نظام آموزش و پرورش جستجو شود.

در این سال ها رویکردهای مختلفی در راستای تحقق رسالت ها و مأموریت های تربیتی و تشکیلات ساختاری آن ارائه شده است، که می توان از حذف «امور تربیتی» و پس از آن «احیاء معاونت پرورشی» را در این جهت دانست.

در حال حاضر هر چند فعالیت های امور تربیتی استمرار این فعالیت ها‌ست و تقویت نیز شده اما بررسی و شناخت وضع موجود نشانگر این است که در انجام مأموریت ها و برنامه های جاری یک سری موانع و ضعف ها در پیش رو وجود دارد که باید مورد مداقه و راهکارهای برون رفت از آن مورد کنکاش قرار گرفته و راهبردها ارائه شوند.

سه حیطه چالشی در امور تربیتی

در یک بررسی نه چندان عمیق بر موانع و چالش های پیش روی امور تربیتی و فعالیت های مربیان به این نکته پی خواهیم برد که چالشها عمدتاً در سه حوزه : روشها، محتوا و اجتماع بیشتر خودنمایی می کنند.اساساً تربیت دینی طبیعتی تدریجی و پیچیده دارد. از این رو سوء روش و فهم، در ناکامی های مباحث تربیتی نقش مهمی دارند. شیوه های

انتقال و پرورش استعدادهای درونی دانش آموز نباید یکنواخت و کلیشه ای باشد، لذا باید در شیوه ها و روش های تربیتی بازنگری و آن را روزآمد کرد. مربیان کم سواد و ناآگاه به روشهای نوین، موجب دلزدگی و خسارت دانش آموزان می شوند. 

آمیخته کردن بیش از حد آموزش و تربیت دینی با غم و اندوه و اجبار یک روش نامناسب در این زمینه تلقی می گردد.

خرد و اندیشه و استدلال در ارائه مباحث دینی نقش ارزنده دارد. در این وادی نباید احساسات و عواطف بر عقل غلبه داشته باشد. در حیطه اجتماع نیز دانش آموزان تحت تأثیر خانواده یا محیط زندگی، رسانه های ارتباط جمعی (سمعی و بصری)، دوستان و همسالان تشکل های غیررسمی و ... و نظایر آنها قرار دارند.

بنابراین به همان میزان که برنامه ریزی و توجه به گرایش جوانان به رفتارهای دینی و معنوی لازم و ضروری است ،آسیب شناسی فرآیند فعالیت های تربیتی مدارس نیز ضرورت دارد.

چرا که شناسایی آفت هایی که در طول مسیر عملکرد مربیان ظاهر می شوند و ارائه راهکارها در رفع آنها، بهبود کارکرد نظام تربیتی جامعه را به دنبال خواهد داشت.

1. چالش معرفتی و نظری:

امروز در زمینه تربیت دانش آموزان با پرسش ها و ابهامات فراوان روبرو هستیم.

جالب است بدانیم مبانی نظری اسلام حتی برای مربیان تربیتی ما روشن نشده است.واقعیت این است که ما در سه چهار قرن گذشته متناسب با زمان پیش نرفته ایم. در تولید نظر، تئوری پردازی و توسعه علوم و فنون پیشرفت چندانی نداشته ایم. در حال حاضر در تمام زمینه ها؛ علی الخصوص در حوزه فرهنگ و تعلیم و تربیت نظریات مشخص و نو ارائه و باز تولید نکرده ایم. ما اگر بخواهیم در این حوزه چالش های موجود را از سر راه برداریم به قول احیاگر عصر، سیدجمال الدین اسدآبادی: «عالمانه و مجدانه مبادی علوم و فنون و فرهنگ و تمدن جدید غرب را بشناسیم و کار را از آنجا آغاز کنیم وگرنه بدون فکر و اندیشه و تئوری روشن هر کاری کنیم تیر در تاریکی افکندن است».

بنابراین تدوین فلسفه تعلیم و تربیت دینی که با عصر جدید و روحیات نسل جوان امروزی سنخیت داشته باشد یک ضرورت است.

شهید مطهری حدود نیم قرن پیش به روحانیت می گوید :

«... در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین تر بود ما احتیاج داشتیم به یک طرز بیان و تبلیغ و یک جور کتاب ها، امّا امروز آن طرز بیان و آن طرز کتاب ها به درد نمی خورد، باید و لازم است رفرم و اصلاح عمیقی در این قسمت ها به عمل آید. باید با منطق روز و زبان روز و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری مردم پرداخت.» (شهیدمطهری، ده گفتار، ص 143).

وجود نارسایی و ابهام در زوایای گوناگون نظام تربیتی ما کاملاً مشهود است. در دنیای امروز باید به پرسش های اساسی ذهن خود و جوانان پاسخ در خور داد، یعنی در واقع باید یک فلسفه تعلیم و تربیت رشد یافته تدوین کرد. 

شاید عقب افتادگی ها در عرصه نظام تربیتی و آسیب پذیری فرهنگی از همین نقطه سرچشمه گرفته باشد. چرا که چالش ها و آسیب ها در این زمینه؛ به اشکال مختلف هویداست:

1.1) شبه زاد بودن برخی بحث های اعتقادی به دلیل نبود استحکام دلایل مربوطه.

1.2) نبود شاخص های هنجاری و ابهام در توقعات از تربیت دانش آموزان.

1.3) عدم تناسب محتوای کتاب و برنامه های پرورشی با نیازهای امروزی مثل آزادی،دموکراسی و...

در این باره به نظر می رسد بهترین راهکار این است که صاحب نظران و اندیشمندان حوزه آموزش و پرورش با کمک معلمان و مربیان با 

بهره گیری از اعتقادات، قرآن و جهان بینی اسلامی و روایات معصومین (ع) فلسفه تعلیم و تربیت کارآمدی که پاسخگوی نیازهای روز دانش آموزان و مربیان باشد را تدوین نمایند.

2. چالش ساختار و چارچوب در امور تربیتی :

امور تربیتی برای انجام رسالت و مأموریت های خود به ساختار و چارچوب مشخص، مورد توافق و راهبردی پویا نیاز دارد.

گرچه تغییر در ساختار و تشکیلات امور تربیتی پس از احیاء معاونت پرورشی آغاز شد و در واقع برای اثربخشی این ساختار یک مهندسی صورت گرفت اما برای مبنا قرار گرفتن در مدیریت و برنامه ریزی فعالیت های پرورشی کافی و وافی نبوده است. گواه این مدعا، عدم طراحی راهبردی مدون، برای تربیت دانش آموزان است. هنوز به پرسش ها در مورد چارچوب کاری معاونت پرورشی پاسخ داده نشده است، نمونه بارز آن چالش «برنامه درسی» است.

جایگاه تربیت دانش آموز در قالب برنامه درسی چگونه تعریف شده و آیا فعالیت های تربیتی دانش آموز صرفاً به ساعت پرورشی، غیردرسی، فوق برنامه است ؟ علیهذا، ساختار باید تلفیقی از آموزش و پرورش و مشارکت همه عوامل اثرگذار در بحث تربیت باشد.

3. چالش های برنامه ای در امور تربیتی:

امروز مربیان تربیتی نمی دانند که چه رویکردی برای اجرای برنامه های متزلزل و غیرعلمی و فی البداهه تربیتی انتخاب کنند؟ آیا برنامه ریزی های فعلی می تواند به تعمیق اهداف تربیتی کمک کند؟ آیا ساختار تربیتی مدرسه با مأموریت های آموزش و پرورش به ویژه حوزه پرورشی همخوانی و تناسب دارد؟ 

مدیریت و برنامه ریزی ها چه اندازه بین مأموریت های تربیتی و سایر بخش های آموزش و پرورش پیوند هم افزایی ایجاد نموده است؟

یا این که مدیریت ها و برنامه ریزی ها براساس سلیقه ها و نظرات هر چند غیرکارشناسی رؤسای ادارات آموزش و پرورش بوده است؟ آیا در این زمینه با معاونین و مربیان پرورشی تبادل نظر صورت می گیرد؟...

بنابراین برآیند این استراتژی ها موجب کاهش اثربخشی و کارآیی تربیتی مدارس شده است و هرگز پاسخگوی نیازها و تحولات روزافزون تربیتی و فرهنگی دانش آموزان نخواهد بود.

امور تربیتی یک نهاد فرهنگی تلقی می شود و باید همواره مورد ارزیابی قرار گیرد تا اثربخشی آن ارتقا یابد. آسیب شناسی وضعیت موجود می تواند شکاف های نظری سازمانی و تجربی را سامان داده و با تجزیه و تحلیل مبانی نظری و راهبردی، کارکردهای امور تربیتی را متناسب با مأموریت ها و چشم اندازهای آینده تهیه و ترسیم نماید .

4. چالش مأموریت ها و نیروی انسانی:

تداخل مأموریت ها و برنامه ها، مدیریت و نظارت بر نیروهای انسانی و همینطور برنامه ها در مدارس را با مشکل مواجه ساخته است. معیارها و شاخص های مناسب برای تحلیل و ارزیابی وضعیت تربیتی دانش آموزان برای سنجش کارکرد تربیتی مدارس در دست نیست.

کشف استعدادهای بالقوه دانش آموزان و جهت دهی به این استعداد ها برای حضور در کانون های فرهنگی، مذهبی، ورزشی و ... . شناسایی دانش آموزان مشکل دار تربیتی و تلاش جهت حل مشکلات آنان و داشتن مهارت های لازم جهت ایجاد و پرورش مهارت های دانش آموزان برای زندگی بهتر و امثال آن توقعاتی است که آموزش و پرورش از مربیان و معاونین پرورشی دارد. این در حالی است که فقدان مهارت کافی مربی در یکی از این کارکردها موجب کاهش محبوبیت وی می شود که به دنبال خود مشکلات روحی، انگیزشی و کاهش رضایت شغلی برای او ایجاد می کند.حجم و تراکم کار و کمبود زمان و مکان برای انجام هر یک از وظایف انبوه پرورشی به صورت کمی و کیفی موجب شده است که:

الف- فعالیت ها مقطعی انجام شود .

ب- فعالیت ها جنبه صوری و ظاهری به خود بگیرد.

ج- فعالیت ها محدود به کاغذبازی و مستندسازی شود .

د- مربی تمایل به خروج از حوزه پرورشی به سمت حوزه آموزشی داشته باشد و مواردی دیگر...

تنوع غیرمنطقی فعالیت های پرورشی شاید یکی از دلایل عمده افت کیفیت کار مربیان و معاونین پرورشی شده است. یکی دیگر از چالش های مأموریتی مربیان پرورشی؛ عدم «روزآمدی» انان است فقدان تغییر متناسب با مسائل فرهنگی و اجتماعی روز جامعه، به نوعی بحران در حوزه پرورشی دامن زده است. شاید یکی از دلایل غیرسیاسی حذف معاونت پرورشی این قضیه بوده باشد.

یکی دیگر از مهمترین چالش های انجام رسالت «امور تربیتی»؛ در حاشیه قرار داشتن امور پرورشی در بدنه آموزش و پرورش می باشد. و همین عامل موجب شده که هر ساله از تعداد دانش آموزان متقاضی شرکت در فعالیت های پرورشی کاسته شده و فعالیت ها از انگیزش و شور و حال و جاذبه لازم برخوردار نباشند.

بطور کلی به نظر می رسد معاونت پرورشی در سطح کلان و به تبع آن در سطح استان ها وشهرستان ها به نوعی در سلسله مراتب پایین از اهمیت قرار دارد بطوری که بعضاً مشاهده شده که نیروهای غیرپرورشی و ناکارآمد را برای پست معاونت پرورشی ادارات انتخاب می کنند که حتی یک ساعت هم کار پرورشی به معنی اخص آن انجام نداده و از نیروهای ضعیف و روزمره بوده که در واقع اقتدار حوزه پرورشی را خدشه دار نموده اند.

این موضوع به نوبه خود در بسیاری موارد به بی نظمی در برنامه ریزی ها، فعالیت ها و بی رونقی فعالیت های پرورشی و کاهش انگیزه نیروهای کارآمد تربیتی مدارس منجر شده است.متأسفانه بسیاری از مدیران مدارس اطلاع کافی از مبانی و فلسفه امور تربیتی نداشته و بر همین اساس معاونین پرورشی را در امور اداری و آموزشی به کار می گمارند و با این کار، موجب اختلال در کارکرد تربیتی مدارس می شوند.

به دلیل عدم دقت و توجه کافی، بعضاً معاونین و مربیان پرورشی نیز در بحث مسابقات فرهنگی هنری با نوعی ایجاد رقابت منفی و کاذب روبرو هستند چرا که بیشتر بر قهرمان پروری تکیه می شود و مسابقات در مرحله آموزشگاه حذف می شود و نخبه ها از قبل مشخص و معرفی می شوند که این مسأله با نفس اهداف تربیتی مغایرت دارد. موازی کاری و انجام فعالیت های تکراری و ارسال بخش نامه های متعدد از سوی ادارات به ناکارآمدی طرح و برنامه های تربیتی منجر می شود و چون بسیاری از این طرح ها و برنامه ها سلیقه ای و قائم به شخص هستند پس از مدتی با اتلاف هزینه و زمان زیاد، به حال خود رها می شوند .

بنابراین لازم است در انتخاب معاونین پرورشی ادارات، توانمندی علمی، تعهد، خوش فکری و امثال آن موردتوجه قرار گرفته تا انگیزش و کیفیت در انجام مأموریت های محوله در مدارس تقویت و افزایش یابد.

5. چالش خانواده و مدرسه:

آموزش و پرورش در واقع تکمیل کننده «تربیت» دانش آموزان درخانه است درتربیت صحیح دینی نهادهای دیگری از جمله خانواده نقش مهمی دارند.

در حال حاضر به دلیل مشکلات اجتماعی و اقتصادی غالباً توجه خانواده ها به تأمین نیازهای خوراک، پوشاک و مسکن فرزندان معطوف شده است. این شرایط ، نقش خانواده در تربیت را تحت الشعاع قرار داده و در گرایش ها و کنش های دینی دانش آموزان تفاوت هایی ایجاد کرده است. عده ای از صاحبنظران معتقدند نقش خانواده در تربیت 50% و سایر موراد نیز 50% می باشد. اقتضای فطری کودک ایجاب می کند که بیشترین ارتباط را با والدین داشته باشد. از این رو تربیت پذیری کودکان از والدین بسیار عمیق است. 

بسیاری از صفات تربیتی که در سنین بالاتر دیده می شود محصول تربیت های ناخواسته والدین بوده است. 

دانش آموزانی که تارک الصلو می شوند یا به نماز اهمیتی نمی دهند شاید علتش این است که پدرشان با نماز چنین برخوردی داشته است.

تعارض و تضاد شیوه های تربیتی والدین و مربیان یک چالش ویرانگر برای دانش آموزان است. نوجوانان به اقتضای دوره سنی، به دنبال دستیابی به پایگاه فکری مستحکم برای خویش اند اما در این راه دچار تعارض می شوند و اینجاست که مربی تربیتی باید به کمک آنها بشتابد تا آنان در بازنگری اندیشه هایشان موفق شوند. 

برخی خانواده ها به خاطر نوع تفکر و فرهنگ خود ، به تربیت غربی و لیبرال گونه دل خوش کرده اند و عده ای دنبال معاش و بسیاری هم فرزندان را به حال خود و یا به مدرسه واگذارده اند. بنابراین خانواده هایی که هوشمند و متعهد نباشند، معاون و مربی پرورشی رابرای تربیت اخلاقی و معنوی و رشد و شکوفایی دانش آموزان با موانع عمده روبرو خواهندکردو قطعاً با درنظر گرفتن شرایط امروز، این موضوع تهدیدی جدی برای باورها، ارزشها و اعتقادات دینی نوجوانان و جوانان است.

بدین جهت والدین باید به نقش خطیر و اثرگذار خود آگاه شده و با همگامی و همراهی با مدرسه، مربیان پرورشی را در تریبت دینی یار و یاور باشند.

6. چالش تضاد نسلی:

در جهان امروز تضاد و تعارض روحیه علمی و دینی نخستین چالش علوم نوین با دین است.

از دیدگاه اسلام، علمی مفید است که در آن اندیشه و تفکر وجود داشته باشد. در تربیت دینی مربیان پرورشی بنا نیست دانش آموز را به اوج کمال پیامبر برسانند چرا که توان انسان ها مختلف است.

ولی چون پرورش انسان های صالح در زمره اهداف تعلیم و تربیت اسلامی است، ایجاد گسست میان نسل ها تا حد زیادی انرژی مربیان را صرف می کند.

مربی در این راستا باید سؤالات و نیازهای روز را شناسایی و ارائه طریق کند. آنهم راهی که برای نسل امروز مفهوم باشد. 

زیرا افراط و تفریط در تربیت کارساز نیست. مربی باید مرزها را به دانش آموز بشناساند تا خود او جنبه های مثبت و منفی را ارزیابی کند. نسل جوان زبان خاص خود را می خواهد. 

پس ظرفیت ها و تناسب زمان و مکان در تربیت باید مدنظر مربی باشد. چرا که یکی از چالش های مهم اجتماعی درگیری دو نسل «نوسال» و «جوان سال» با نسل قبل از خود است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, ] [ 5:3 بعد از ظهر ] [ بهرامی ]
[ ]